به یقین بدانید که خدا بنده‏اش را هر چند چاره‏اندیشى‏اش نیرومند بود و جستجویش به نهایت و قوى در ترفند بیش از آنچه در ذکر حکیم براى او نگاشته مقرر نداشته ، و بنده ناتوان و اندک حیله را منع نفرماید که در پى آنچه او را مقرر است برآید ، و آن که این داند و کار بر وفق آن راند ، از همه مردم آسوده‏تر بود و سود بیشتر برد ، و آن که آن را واگذارد و بدان یقین نیارد دل مشغولى‏اش بسیار است و بیشتر از همه زیانبار ، و بسا نعمت خوار که به نعمت فریب خورد و سرانجام گرفتار گردد ، و بسا مبتلا که خدایش بیازماید تا بدو نعمتى عطا فرماید . پس اى سود خواهنده سپاس افزون کن و شتاب کمتر ، و بیش از آنچه تو را روزى است انتظار مبر [نهج البلاغه]

تو

ارسال‌کننده : من نه منم در : 91/10/20 9:25 عصر

می شود آری می شود که این همه زندگی را به یک کلمه خلاصه کرد که وقتی نیست آن زندگی هم نیست ! دو حرف بیشتر ندارد آن ، هم تو !

به سرابی می اندیشم که تو میان آن همهمه ، آرامشی می آوری برای همه زندگی و چه با صلابت می شود دم و بازدم میان این زندگی

و تنها یک فرق است میان حال و آن سراب ؛ وجود تو ! که با آن می شود زنده بود و نبود

....

چه آرامش بخش بود وقتی دزدانه نگاهت کردم وقتی تو نمی دیدیم ! عاشقت بودم ... عاشق بویِ زن ! عاشقت بود ... عاشق صدایِ زن ! عاشق لبخند زن ! عاشق چشمِ زن !

اینجا اعدام صداست ! وقتی که نباشی تو




کلمات کلیدی :