حال عجیب بانو
" حال همه ما خوب است ؛ اما تو باور نکن " س.ع.صالحی
این بار که آمدی عجیب نبوده ای ؛ طرز نگاهت با آمدنت به سرودن قطعه غزل پاره ای آمده است بانو
سلام ... این بار خانه مان هم هوای تو رو کرده است بانو ؛ دلم از تو جدیدا تبسمی می خواست که دوستش داری
چه حیف که حتی باوری نداشته داشتی
چه فرقی می کند حالا این فرق هم همان فرق به مانند فرق دیگر است در میان نوشته هایم ؛ حالِ تو برایم مهم است، حالِ تو زیبا فرشته نازک نارنجیِ مغرورم !
آری بانوی زیبایِ من
چه فرقی می کند حال من ، حال تو هر چه هست ، عجیب .. عجیبِ خوب باشد برایم بس است ، حال تو عجیب باشد هر چند عجیبِ بد تنها آرزویم خوب این عجایب زیباست
میدانی چرا زیبا بانوی من
چرا که تو اصلا هیچ اصل نازیبایی نداری ... بخند بانوی من و حال و هوای عجیب نازکت را در میان مشقهای زشت من آنقدر خط بزن تا مشقهایِ عاشقانه ام از زیبایی خطِ حالِ تو ، حال عجیبِ خوب بگیرد
بخند زیباترین فرشته ، اینجا یک نانوشته ناتمام است برای تو و تو تنها تمامش میکنی
جان می دهم برای خوب بودنت بانو
کلمات کلیدی :