خاطره (برای میلادت چند سال پیش که نا خوانده ماند برایت)
بهترین واژه های من ... با تو رخ نمایان می کند
شوق وفا بی تو هرگز شد در سال هایی که من تنها خواهم ماند
تو در بهترین ها در اوج بمان و من به شوق همان اوجت فوران سکوت می کنم تا هرگز خسته نشوم
میلاد تو شکفتن و ظهور تنها طلایه دار عالمم ... زنهار که من فاصله دارم تا حیاتِ حیاط خانه تان
شکوفه کن ، گل کن ، سال ها زنده باش و بی سوز ساز بزن هر جا که هستی
آفتاب باش ... مثل همیشه ؛ طنین صدایت شوق ! ... تن من ذوب نگاهت و اینکه حالا شب میلادت را جشن گرفته ام به تنهایی
با شکوه باش مثل همیشه ؛ بر فراز باش مثل باز .... غیور باش ، جسور باش مثل همیشه
شاد باش تنها عروسِ بی دغدغه ، میان آن همه ستاره طلوع کن .... شب میلادت کهکشان باران
(بامداد 1 آبان 1385)
کلمات کلیدی :