میلادت
چشم دوخته ام به اینجا که بیایی ؛ جشنی بگیرم سور و ساتی به پا کنم که هر کسی بسوزد از آتش شادباش آمدنت !
آمده ای مثل هر ماه منیری در آسمان خوش درخشیده ای اما تو فرق می کنی ماه منیر عالم تابِ من ؛ تو نوع دیگری آمده ای ، با چشمانی که فرق دارد با اینها ... روشن سبزِ سبز در بینهایت تصویر کشیده خورشید نا زمینی پاک
تو که آمدی خورشید بود ، ماه بود ، باران ، گرما ، سرما ، نرمی ، لطافت ، گل ، آینه ، سبد ، آب ؛ عطر تو را می دهد همهء عالم
سبزی خوبی فوران آتشفشان مهربانی و عشق ...................................................... بلبل را ببین که صدا می کند تو را ، چون عطر زلف رنگیِ نوء دوباره بازآمدنت مشام خانه مان را پر کرده است ... مست شده است این بلبل تنها !
بیا باز هم بیا و هزار بار بیا که از آمدنت این خانه نونوار عشق می شود
میلاد مبارک بادت
کلمات کلیدی :