سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در جوانی، سخت در عبادت کوشا بودم .پدرم به من فرمود : «پسرکم ! کمتر از آنچه می بینم ، خودت رارنجه ساز که خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هرگاه بنده ای را دوست بدارد، از او به کم خشنود می شود» . [امام صادق علیه السلام]

خدا

ارسال‌کننده : من نه منم در : 89/2/28 8:58 عصر

خدا .... نمی دونم چی میشه ؛ خودت می دونی تو دلم چه خبره


کلمات کلیدی :

خاطره (برای میلادت چند سال پیش که نا خوانده ماند برایت)

ارسال‌کننده : من نه منم در : 89/2/22 9:11 عصر

بهترین واژه های من ... با تو رخ نمایان می کند

شوق وفا بی تو هرگز شد           در سال هایی که من تنها خواهم ماند

تو در بهترین ها در اوج بمان و من به شوق همان اوجت فوران سکوت می کنم تا هرگز خسته نشوم

میلاد تو شکفتن و ظهور تنها طلایه دار عالمم ... زنهار که من فاصله دارم تا حیاتِ حیاط خانه تان

شکوفه کن ، گل کن ، سال ها زنده باش و بی سوز ساز بزن هر جا که هستی

آفتاب باش ... مثل همیشه ‍؛ طنین صدایت شوق ! ... تن من ذوب نگاهت و اینکه حالا شب میلادت را جشن گرفته ام به تنهایی

با شکوه باش مثل همیشه ؛ بر فراز باش مثل باز .... غیور باش ، جسور باش مثل همیشه

شاد باش تنها عروسِ بی دغدغه ، میان آن همه ستاره طلوع کن .... شب میلادت کهکشان باران

(بامداد 1 آبان 1385)




کلمات کلیدی :

....

ارسال‌کننده : من نه منم در : 89/2/22 8:3 عصر

ببین هنوز بوی تو مونده توی دستام
همیشه با منی مثل نفسهام
نگو نگو سهم من و تو بیش از این نیست
تو خیلی ساده ای سهم تو این نیست
ببین هنوز بوی تو مونده توی دستام
همیشه با منی مثل نفسهام
نگو نگو سهم من و تو بیش از این نیست
تو خیلی ساده ای سهم تو این نیست

...

مرسی از اینکه هستی... خدا مرسی




کلمات کلیدی :

سلام

ارسال‌کننده : من نه منم در : 89/2/7 9:35 عصر

کاش می شد هزار هزار میلیون ساعت باهات حرف بزنم و تو جواب بدی .... چقدر از این کاشا تو دلمه .... می دونی هر روز میام چک می کنم می بینم که آیا امروز بازدید کننده ای دارم یا نه ؟؟؟؟ اصلاً نمی دونم تو هستی یا نه ... اینجا خوبه ساکته ، آرومه ، خودمم و تنهاییم ... با اینجا خیلی راحتم ولی نمی شه همه حرفا رو زد یعنی نمی تونم بگم بعضی حرفا پشت هم میاد بعضیاش پاسخ می خواد


کلمات کلیدی :

دلتنگی

ارسال‌کننده : من نه منم در : 88/12/19 8:2 عصر

آهای همیشه و هنوز قلبم
خبر داری داره می سوزه قلبم
یه بار شده سراغمو بگیری
سراغه درد و داغمو بگیری
جای اینکه تشنه خونم باشی
یه بار شده دل نگرونم باشی
اما با این همه نامهربونی
کاشکی بفهمی
که عزیزه جونی
یاره قشنگه دلم
بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی
باید بجنگه دلم
من از تو بی خبرم
تو از همه دنیا
نمی دونی بی تو
پر از غمه دنیا

خنده رو از روی لبم گرفتی
عشقمو خیلی دسته کم گرفتی
حیف نبود به جای حق شناسی
این همه بی وفایی نا سپاسی
خوب می دونم غریبه ی با دلم
از توی دنیا فاصله است تا دلم
اما بازم می خوام که برگردیو
تموم کنی این همه نا مردیو

یاره قشنگه دلم
بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی
باید بجنگه دلم
من از تو بی خبرم تو از همه دنیا
نمی دونی بی تو پر از غمه دنیا
یاره قشنگه دلم
بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی
باید بجنگه دلم
یاره قشنگه دلم
بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی
باید بجنگه دلم
یاره قشنگه دلم
بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی
باید بجنگه دلم
یاره قشنگه دلم
بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی
باید بجنگه دلم
یاره قشنگه دلم
بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی
باید بجنگه دلم
یاره قشنگه دلم
بیا که تنگه دلم
تا کی با دلتنگی
باید بجنگه دلم

(هنوزم دارم به اون حرفایی که گفتی فکر می کنم خیلی دارم اذیت می شم وقتی ازم قول گرفتی چرا فکر کردی که من می خوام مزاحمت بشم) واسم خیلی دردناک بود ؛ با این که خیلی دلم واسه دختر کوچولوم تنگ می شه ولی صبوری می کنم تنها نقطه آروم شدنم همینجاست اینجا فقط منم و من




کلمات کلیدی :

حراج

ارسال‌کننده : من نه منم در : 88/12/7 9:7 عصر

منو ببخش که اینو می نویسم :

--------------------------------------

تعنه به تعنه میگن و خسته نمیشن آدما
با این همه زخم زبون مثل آتیشن آدما

عروسی تو با کیه که من خبردار شدم
کی اومد و چی گفت که من پیش چشات خار شدم

روز عروسی تو و عزا گرفتنه منه
تو شادی و ببین که غم چه جور دلم رو میشکنه

خیال نمی کرد دلم که بی خیال من بشی
اما تو بی خیالی و محاله مال من بشی

منتظرم نموندی ،‏ تو ازدواج کردی
آتیش زدی به هستیم عشق و حراج کردی

مرده ی خنده هاتو به خاک غم سپردی
رفتی و این غمار و از من ساده بردی

روا نبود که این جوری از دل تو جا بمونم
روا نبود با این همه تنهایی تنها بمونم

حیف دلم که پیش تو مونده و به هیشکی دل نبست
حیف دله صبور من که عاشقت بوده و هست

روا نبود که این جوری از دل تو جا بمونم
روا نبود با این همه تنهایی تنها بمونم

حیف دلم که پیش تو مونده و به هیشکی دل نبست
حیف دله صبور من که عاشقت بوده و هست




کلمات کلیدی :

شاد باش

ارسال‌کننده : من نه منم در : 88/12/4 9:15 عصر

ای شکسته خاطر من

روزگارت شادمان باد

ای درخت پر گل من

نوبهارت ارغوان باد

ای دلت خورشید خندان

سینه تاریک من           سنگ قبر آرزو بود

سنگ قبر آرزو بود

....

آنچه کردی با دل من

قصه سنگ و سبو بود

من گلی پژمرده بودم

گر تو را صد رنگ و بو بود

ای دلت خورشید خندان

سینه تاریک من           سنگ قبر آرزو بود

سنگ قبر آرزو بود

.....

چند وقتِ خیلی دل تنگ می شم نمی دونم چرا ؟ دوست دارم هر جا که هستی شادترین باشی همین !!!




کلمات کلیدی :

......

ارسال‌کننده : من نه منم در : 88/11/18 9:27 عصر

دلم تنگیده


کلمات کلیدی :

دلم گرفته هنوز یه چیزی بگو

ارسال‌کننده : من نه منم در : 88/10/23 6:53 عصر

 بارون که رفتی ، شبم زیر و رو شد
یه بغض شکسته رفیق گلوم شد
تو بارون که رفتی ، دل باغچه پژمرد
تمام وجودم توی آینه خط خورد

هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره
دلم غصه داره
        دلم بی قراره

نه شب عاشقانه است
نه رویا قشنگه
دلم بی تو خونه
دلم بی تو تنگه


یه شب زیر بارون ، که چشمم به راهه
می بینم که کوچه پر نور ماهه
تو ماه منی که تو بارون رسیدی
امید منی تو شب نا امیدی




کلمات کلیدی :

گله

ارسال‌کننده : من نه منم در : 88/10/22 9:50 عصر

چی بگم خدایی دلم از دست شکسته نمی تونم بهت نگم تو دلم می مونه ... توقع نداشتم اونجوری درباره من فکر کنی من فقط خوشبختیتو می خواستم و می خوام ... وقتی بهم گفتی دیگه بهم پی ام نده هرگز ندادم ؛ خوبه که نشناختی منو ......... آرزوی بهترین ها رو برات دارم خوشبخترین باشی

------------

برای گفتن من ، شعر هم به گل مانده
 نمانده عمری و صد ها سخن به دل مانده
صدا که مرهم فریاد بود زخم مرا
به پیش زخم عظیم دلم خجل مانده
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
سر گرم به خود زخم زدن در همه عمرم
 هر لحظه ، هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست
 از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
 گر هم گله ای هست ، دگر حوصله ای نیست
حوصله ای نیست
حوصله ای نیست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
 هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست
 دیریست که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فرو ریخته ام چلچله ای نیست چلچله ای نیست
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
 هر چند که تا منزل تو ، فاصله ای نیست
 فاصله ای نیست
 روبروی تو کی ام من به اسیر سر سپرده
چهره ی تکیده ای که تو غبار اینه مرده
 من برای تو چی هستم ؟ کوه تنهای تحمل
بین ما پل عذابه ، من خسته پایه ی پل
ای که نزدیکی مثل من ،‌ به من اما خیلی دوری
 خوب نگاه کن تا ببینی ، چهره ی درد و صبوری
کاشکی می شد تو بدونی من برای تو چی هستم
 از تو بیش از همه دنیا از خودم بیش از توخسته ام
ببین که خسته ام ،‌ غرور سنگم اما شکسته ام
 کاشکی از عصای دستم یا که از پشت شکسته ام
 تو بخونی تو بدونی از خودم بیش از تو خسته ام
ببین که خسته ام تنها غروره عصای دستم
از عذاب با تو بودن در سکوت خود خرابم
نه صبورم و نه عاشق ، من تجسم عذابم
تو سراپا بی خیالی ، من همه تجسم عذابم
 تو سراپا بی خیالی ، من همه تحمل درد
 تو نفهمیدی چه دردی ، زانوی خستمو تا کرد
زیر بار با تو بودن یه ستون نیمه جونم
این که اسمش زندگی نیست
جون به لب هام می رسونم
هیچی جز شعر شکستن ، قصه ی فردای من نیست
 این ترانه ی زواله ، این صدا صدای من نیست
ببین که خسته ام ، تنها غروره عصای دستم
کاشکی می شد تو بدونی من برای تو چی هستم
 از تو بیش از همه دنیا از خودم بیش از توخسته ام
ببین که خسته ام ،‌ غرور سنگم اما شکسته ام
از عذاب با تو بودن یه ستون نیمه جونم
 این که اسمش زندگی نیست
جون به لب هام می رسونم
تو سراپا بی خیالی ، من همه تحمل درد
تو نفهمیدی چه دردی ،‌ زانوی خستمو تا کرد




کلمات کلیدی :

<   <<   16   17   18      >